یاد مادر از زبان فرزندان حضرت زهرا (سلام الله علیها)
در این مطلب به روایات و احادیثی که فرزندان حضرت زهرا (سلام الله علیها) در موضوعات مختلف نسبت به مادرشان بیان فرموده اند، اشاره ای خواهیم کرد.
مقدمه:
ارثیههای ارزشمند حضرت زهرا (سلام الله علیها) که به نوعی به فرزندانش از امام حسن تا امام زمان (علیهم السلام) منتقل شده است، را میتوان به موارد زیر اشاره کرد:ترویج اصول و ارزشهای اسلامی: حضرت زهرا (سلام الله علیها) با ترویج اصول دینی و اخلاقیات اسلامی، ارثیه ارزشمندی برای فرزندان خود برجای گذاشته است.
دفاع از حقوق ولایت: حضرت زهرا (سلام الله علیها) با دفاع محکم از حقوق ولایت، نمونهای ایدهآل از تداوم ولایت دینی و سیاستی برای فرزندان خود فراهم کرده است.
تربیت اخلاقی و انسانی: تربیت اخلاقی و انسانی که از سوی حضرت زهرا (سلام الله علیها) به فرزندانش منتقل شده است، نقش بسیار مهمی در شکلدهی به شخصیتهایشان داشته است.
حفظ ارزشهای اجتماعی و فرهنگی: حضرت زهرا (سلام الله علیها) با حفظ ارزشهای اجتماعی و فرهنگی، به فرزندان خود ارزشهای مهمی از فرهنگ اسلامی و ایرانی انتقال داده است.
پشتیبانی از همسرداری و خانواده: حضرت زهرا (سلام الله علیها) با نمونهای ایدهآل از همسرداری و پشتیبانی از خانواده، به فرزندان خود الگویی مثالی ارائه کرده است.
تربیت نسل آینده و دفاع از ولایت: ارثیههای حضرت زهرا (سلام الله علیها) برای فرزندانش نه تنها به تربیت نسل آینده کمک کرده است، بلکه به دفاع از ولایت و اصول اسلامی نیز کمک بزرگی کرده است.
در این مطلب به بیانات و احادیث و روایت های فرزندان حضرت زهرا (سلام الله علیها) در مورد مادر بزرگوارشان در موضوعات مختلف اشاره خواهیم کرد.
امام حسن (ع) و یاد مادر در موضوعات
حضرت امام حسن (ع) دومین امام و پیشوای معصوم شیعیان و نخستین فرزند او علاقه و محبّت شورانگیز و عشق وافری نسبت به مادر عزیزش فاطمه ی زهرا (س) داشت.این علاقه و محبّت و ابعاد و نشانه های آن را، در موارد متعددی از زندگی آن حضرت می توان نشان داد، که مهمترین آنها اسناد و مکاتباتی است که در میان وی با معاویه یا استانداران و عمّال و کارگزاران حکومتی او رد و بدل شده است.
در این اسناد و نامه ها، از زبان و قلم امام حسن (ع) بارها به وجود مادری مانند زهرای اطهر (س) استناد و افتخار شده و امام معصوم (ع) وجود مبارک چنان مادر مقدسی را، دلیل حقانیت راه و مرام خویش شمرده است و درستی و استواری آن را اثبات نموده است.
مرحوم سید محسن جبل عاملی، در موسوعه ی «اعیان الشیعه» به برخی از این نامه ها اشاره کرده است. امام (ع) در یکی از این نامه ها به صورت فشرده و مختصر به «زیاد بن أبیه» فرماندار غاصب معاویه غاصب می نویسد:
از حسن، فرزند فاطمه (س)، به زیاد فرزند سمیّه! بدان که رسول خدا (ص) فرمودند: فرزند متعلق به فراش و رختخواب پاک زناشویی است و نصیب زناکار (به جای فرزند) سنگ است والسلام» (1)
این نامه از یک حقیقت تاریخی پرده برمی دارد و برای پژوهندگان حقیقت، به ویژه مورخین حقیقت جو، سندی محکم و مسلم است و آن این که مسأله ی روابط نامشروع سمیّه، زن عبیداللَّه را افشاء می سازد که با ابوسفیان، آن منافق دغل باز و حیله باز، روابط زشت و نادرستی داشته است.
نامه ی مزبور، پس از اهانت ها و جسارت ها و گستاخی های بی شرمانه و هرزه درایی ها و یاوه گویی های مکررّی که از سوی «زیاد» نسبت به ساحت مقدس و شامخ امام حسن (ع) روا داشته شده بود، نگاشته شده و حقیقت ذات و نهاد آن هرزه گوی هتاک را فاش ساخته و به تاریخ سپرده است.
علاوه بر این اسناد و مکاتبات، امام حسن (ع) بارها در مقام محاجّه با معاویه، به اصالت نسبت و پاکی گوهر و طهارت و قداست مادر بزرگوار خویش استناد کرده است.
و این امر حاکی از عمق نفوذ عظمت مادر و تأثیر عمیق مقام شامخ آن وجود گرامی، در قلب و روح فرزند دلبندش امام حسن مجتبی (ع) است.
دامنه ی این نفوذ و تأثیر تا بدانجا گسترده بود که امام بزرگوار (ع)، نه تنها در تمام طول زندگی پاک و پر ثمرش، همواره یادآور مادر و از بزرگی ها و قداست و عصمت او یاد می کرد و حقایق ارزنده ای را در این باب در اختیار عاشقان اهل بیت (ع) قرار می داد، بلکه حتی به هنگام شهادت و در آخرین لحظات زندگی نیز یاد و نام مادر و بازگویی خاطرات و محبتّ های او بر لبهایش جاری بود.
امام حسین (ع) و یاد مادر
حضرت سیدالشهداء، سرور آزادگان و قافله سالار کاروان جاوید شهدای حقّ و حقیقت، دومین فرزند او نیز، همچون برادر بزرگوارش قلبی مالامال از عشق و مهر مادر داشت.علاقه وافر و محبّت بیکران آن حضرت، نسبت به ساحت قدس مادر بزرگوارش، یکی از شورانگیزترین فصل های کتاب عشق مادر و فرزندی است.
خود آن حضرت، بارها و بارها، این عشق و علاقه ی بیکران و این پیوند قلبی و اخلاص شایان را، در طی سخنان گهربار و پیامها و اتمام حجتّهای شورانگیز و تاریخی و تاریخ ساز خویش بیان داشته و در این مورد، فصلی درخشان در تاریخ اسلام برای شیفتگان حقایق و معارف اسلامی، به جای نهاده است.
یکی از بهترین نمونه ها و نشانه های این علاقه ی عمیق امام حسین (ع) نسبت به مادر گرامی اش، تجدید خاطره و تجلیل نام و یاد آن مادر یگانه در جریان انتخاب نام برای فرزندان دختری اش جلوه گر می شود.
زیرا می بینیم که آن حضرت، چند تن از دختران خویش را، به یاد مادر عزیزش، «فاطمه» نامگذاری کرده است که با صفت هایی چون کبری، وسطی و صغری تشخیص داده می شدند. این امر، خود حاکی از علاقه ی مفرط و شدت محبت امام حسین (ع) نسبت به مادر عزیزش بوده است.
شدت عشق و علاقه ی سبطین پیامبر (ص)، امام حسن و امام حسین (ع) نسبت به مادر مقدسشان، به راستی که از حد توصیف بیرون است.
وجود آن مادر بزرگوار، برای آنان همه چیز بود و در پرتو مهر و شادا عمیق تر و گسترده تر و غم ها و اندوه ها کم رنگتر و قابل تحمّل تر می شدند.
چنان که غم سنگین رحلت جد بزرگوارشان، رسول حق و رحمت را، هر چند که بسیار عمیق و دلشکن و طاقت فرسا بود، در سایه ی وجود چنان مادر بی همتایی، کمتر احساس می کردند و تاب و توان تحمل چنان غمی را در کنار مادر خود به دست می آوردند.
زیرا آن دو فرزند دلبند، در هر حادثه و پیشامدی، بیشتر به دامن مهر مادر پناه برده و بیشتر با او انس و الفت گرفته و دلخوش کرده بودند، پیوند معنوی و قلبی شان هر روز محکمتر و ناگسستنی تر شده بود … تا وقتی که آن حادثه ی لرزاننده و دلسوز پیش آمد …
آری، شدت انس و علاقه و اخلاص آنان نسبت به مادر، در آن روز تلخ و سیاه، در آن روز بغض و اشک، در روز غم آلود از دست دادن مادر عزیز، به اوج خود رسید:
هنگامی که حالت احتضار مادر را احساس کردند، با وجود آن همه صبر و بردباری و آن همه متانت و شکیبایی، هم نتوانستند آرام بگیرند و در آرامش بمانند. باز نتوانستند از بی تابی خودداری کنند و خود را روی پیکر عطرآگین و در حال احتضار مادر نیفکنند و با سخنان گرم و پرشور، با گفتار مهرآمیز و با صدای بغض آلود، مورد خطاب قرارش ندهند و شور و بی تابی و اندوه و درددل و سوز درون خود را بیان نکنند …
در آن لحظات تلخ و غم آلود، تنها کوشش و فعالیت «اسماء» دختر عمیس بود که توانست آنان را از مادر جدا کند و به سراغ پدر گرامی شان علی (ع) گسیل دارد، که تفصیل آن در کتابهای معتبر مقتل به شکلی مؤثر و پر سوز آمده است. (2)
و از آن پس بود که همواره نام و یاد فاطمه ی زهرا (ع) بر زبان حسنین (ع) جاری و در دلهایشان پایدار بود …یکی از پرشورترین یادآوری های امام حسین (ع) از مادر عزیزش در لحظه ی بسیار حساس و سرنوشت ساز حرکت به سوی کربلا است.
در آن هنگام که لحظات می رفتند تا عظیم ترین حادثه ی تاریخ خونبار اسلام را در تداوم توقّف ناپذیر خویش ثبت کنند، امام حسین (ع) با شکیبایی و متانتی که از چنان بزرگمرد جاودانه ای سزاوار و شایسته است، با تعبیری بسیار زیبا و با شکوه از مادر عزیز یاد می کند و با زیباترین و شایسته ترین کلمات، طهارت و عصمت و عظمت مادر خویش را بیان می دارد. آن جا که می فرماید:
الا إن الدعی بن الدعی قد رکزنی بین اثنین، بین الذّله و السلّه، هیهات منی الذله یأبی اللَّه ذلک لنا و رسوله و المؤمنون و حجور طابت و طهرت».(3) (عبیداللَّه بن زیاد، مرا بین دو امر، مخیّر ساخته است) که یکی از آن دو را انتخاب کنم یا تن به شمشیر دهم و کشته شوم، یا ذلّت و زبونی را اختیار کنم و با او بیعت نمایم.
ولی هرگز دامن ما به ذلّت آلوده نخواهد شد. زیرا دامن های پاکی که مرا تربیت کرده، همواره از پذیرش ذلّت اِبا و اجتناب دارد. من در دامن صدیقه اطهر (س) بار آمده ام و از پستان فضیلت و شرف شیر نوشیده ام. خانه ی کوچک ما، کانون فضیلت و شخصیت بوده و هرگز زبونی و خواری به آن راه پیدا نکرده است.
من در دامنهایی تربیت شده ام که عمری با آزادگی و عزّت و سربلندی زندگی کرده اند. آنان هرگز رضایت نمی دهند که من زیر بار ذلّت و پستی و قبول بیعت از فردی فرومایه همچون یزید بروم …
آری، حتی در آن بحبوحه ی مرگ و زندگی، در لحظاتی که امام می دانست لحظات تاریخی شهادت سرخ خویش و یاران و عزیزان خانواده اش فاصله ی چندانی ندارد، باز به یاد مادر عزیز بود و افتخار می کرد که در چنان دامن پاکی تربیت یافته است …
این تذکّرها و یادآوری ها از تمام مواقف کربلا و عاشورا در رجزها و حماسه ها، در شهادتها و بر سر شهداء بارها و بارها تکرار و یادآوری شده است.
موارد دیگر یاد مادر توسط امام حسین
1- شیخ مفید رضوان الله نقل کرده که حسن فرزند امام حسن مجتبی علیهالسلام به خواستگاری دختر امام حسین عموی گرامی خود رفت و از آن حضرت خواست که یکی از دو دختر خود را به او تزویج فرماید، امام حسین فرمود: « یَا بُنیّ اختِر اَحبَّهُما اِلَیک ؛ فرزندم! هر کدام را که بیشتر دوست داری انتخاب کن ».او در برابر امام حسین ساکت ماند و شرم و حیا مانع شد که از انتخاب خود سخن بگوید. امام حسین علیه السلام فرمود:
« فَانّی قَد اَختَرتُ لَکَ بْنَتی فاطمة وُ هِی اَکثُرهُما شَبَهاً باُمّی فاطمة بنت رسول الله صلّی الله علیهما (4) [اکنون که تو سکوت کرده و جوابی نمیدهی] پس من دخترم فاطمه را برای تو اختیار کردم و اوست که شباهتش به مادرم فاطمه، دختر پیامبر خدا بیشتر است ».
این جملهی زیبا و جذاب، حاکی از موقعیت والای حضرت زهرا (س)از دیدگاه امام حسین علیه السلام است به طوری که شباهت داشتن فرزندانش به فاطمه، برایش اهمیت داشته و آن یکی که به حضرت زهرا بیشتر شبیه بوده در نظرش از ویژگی خاص و امتیاز مخصوص برخوردار بوده است. چنان که نام فاطمه را برای دختر خود انتخاب فرموده است تا هر لحظه و هر ساعت ذکر فاطمه بر لب داشته باشد و این نام مقدس از زبانش نیفتد!!
2- در جریان شب عاشورا و بی تابی حضرت زینب کبری سلام الله علیها آمده که امام حسین علیه السلام خواهر خود را تسلیت داده و نوازش میکرد و در گذشت نیاکان و اسلاف پاک خود را یادآوری میفرمود و از جمله خاطرهی مادر گرامی خود را برای خواهرش زینب بیان نموده و فرمود: « وَ اُمّی خَیرٌ مِنّی...(5)؛ مادرم فاطمهی زهرا (س) از من بهتر بود اما باقی نماند و از دنیا رفت ».
آری! امام حسین در آن شب حساس توصیف ناپذیر و در آن لحظات بحرانی و بیم جان خواهرش زینب را داشت او را به یاد مادر میاندازد و درگذشت و مرگش را یادآوری میکند تا شهادت خود را برای وی آسان ساخته و او را آمادهی تحمل این بارگران و مصیبت کمر شکن و جانسوز بنماید و علاوه بر این با ذکر جملهی «خیر منّی»، مرتبهی والا و شأن رفیع حضرت زهرا (س) را ترسیم میکند و او را بهتر از خود شمرده و فضیلت عظمتش را یادآوری مینماید.
3- قطب راوندی رحمه الله علیه نقل میکند که حضرت امام زین العابدین علیه السلام (در مورد روز عاشورا و ساعات پایانی عمر امام حسین) میفرماید: پدرم – که سلام و درود خدا بر او باد – روز شهادتش درحالی که خون از بدنش میجوشید مرا به سینه چسباند و فرمود:
«احفظ عنّی دعاء علَّمتنیه فاطمة صلوات الله علیها و علّمها رول الله صلی الله علیه و اله و علّمه جبرئیل فی الحاجة و المهمّ و الغمّ و النازلة اذا نزلت و الامر العظیم الفادح.
دعایی از من فراگیر و حفظ کن که مادرم فاطمه صلوات الله علیها به من آموخته است او نیز آن را از رسول الله فرا گرفته و جبرئیل این دعا را به جدّم تعلیم داده بود. دعایی که در وقت حاجت، امر مهم، و غم و اندوه، حوادث و رویدادهای تلخ و پیش آمدهای سخت و شکننده خوانده میشود ».
فرمود دعا کن و بخوان: « بحقّ یس و القران الحکیم و بحقّ طه و القرآن العظیم یا من یقدر علی حوائج السائلین یا من یعلم ما فی اضمیر یا منفّساً عن المکروبین یا مفرّجاً عن المغمومین یا راحم الشیخ الکبیر یا رازق الطف الصغیر یا من لا یحتاج الی التفسیر صلّ علی محمد و آل محمّد وافعل بی کذا و کذا » (6)
امام سجاد (ع) و یاد مادر
امام زین العابدین و فخر الساجدین (ع)، که مادر بزرگوارش زهرای اطهر (س) را از نزدیک ندیده اما پرتو وجود او را در تمام ابعاد زندگی خاندان جلیلش به عیان دریافته و احساس کرده بود و می دانست که خود نیز از فروغ تربیت و شخصیت و قداست مادر عزیز بهره ها برده و نورها گرفته است، علاقه ی شدید و پرشوری در مورد شناخت هرچه بهتر و دقیق تر و وسیع تر مادرش زهرا (س) داشت.همواره در جستجوی آن بود که دقایق و جزئیات بیشتری از زندگی مادر محبوبش را بداند تا آن را به عنوان بهترین نمونه و الگو برای بانوان و دوشیزگان مسلمان معرفی کند و روش زندگی و تربیت آن بانوی بی مانند را سر لوحه ی مکتب تربیتی زن در جامعه ی اسلامی قرار دهد و همگان را به آموزش و انجام آن روشهای والا تشویق و ترغیب نماید.
از این رو همواره در پی کشف این دقایق، به سراغ کتاب می رفت که مادرش زهرای اطهر (س) را از نزدیک دیده و با اخبار و گزارش های زندگی پر ثمرش انس گرفته و بر جزئیات آن واقف بودند.
امام سجاد (ع) روزی پای صحبت اسماء دختر عمیس، که مدّتی خدمتگزار خاندان رسالت بود و سعادت دیدار و همنشینی زهرای اطهر (س) نصیبش شده بود، نشست. در آن روز، آن بانوی مؤمنه با شور و اشتیاقی وافر، داستانی را این چنین توصیف کرد:
روزی خدمت مادربزرگ شما زهرا (س) نشسته بودم که رسول خدا (ص) از در، درآمد و وارد منزل شد. زهرا (س) مادر گرامی شما، گردنبندی از طلا بر سینه داشت که علی (ع) آن را به تازگی از راه درآمدِ شخصیِ خویش، برای همسرش خریداری کرده و به آن سرور بانوان عالم هدیه کرده بود.
پیامبر اسلام، با توجه به شرایط زندگی آن روز، که قدرت مسلمین رو به افزایش و زندگی شان رو به وسعت و راحت بود و دوران سختی ها و مرارت ها به پایان می رسید، از مشاهده ی آن گردن بند بر سینه ی دختر گرامی خویش خوشحال شدند. ولی با این حال، باز هم دختر خود را مورد خطاب قرار داده و فرمودند:
دخترم، مبادا گفتارها و شعارهای مردم که با لحنی تجلیل آمیز می گویند «فاطمه (س) دختر رسول اللَّه است»، تو را مغرور سازد و تحت تأثیر این غرور واقع شوی و پوشش ستمگران و طاغوت ها و جبّاران را بر تن کنی! …
رسول خدا (ص) همین یک جمله را فرمودند و لحظاتی بعد، خانه را ترک گفتند و بیرون رفتند. به محض خروج ایشان فاطمه ی زهرا (س) فوراً گردن بند را پاره کرد و آن را از گردن فرو کشید و از خود دور ساخت و دیگر هرگز آنرا به کار نبرد. بلکه خیلی زود آن گردن بند
را فروخت و با پول آن غلامی را از صاحبش خرید و در راه خدا آزادش کرد. این خبر به گوش رسول خدا (ص) رسید و باعث خرسندی فراوان حضرتش گردید. چنانکه دخترش را بسیار دعا کرد و از این عمل خیر، ابراز رضایت فراوان فرمود و حتی با الفاظی همچون «چنین دختری را قربان بروم (فداها ابوها)»، از دختر عزیز خویش ذکر خیر فرمود.» (7)
امام باقر (ع) و یاد مادر
از عشق و علاقه ی پنجمین پیشوای معصوم شیعیان، امام باقر (ع) نسبت به مادر عزیز و بزرگوارش، داستانها و روایات بسیاری نقل شده که در آنها تجلیل آن حضرت از مادر محبوب و تجدید خاطره و بیان فضایل و مکارم والای فاطمه ی زهرا (س) همواره تکرار و تأیید شده است.در بیان شدت این علاقه، ذکر یک نمونه را به عنوان مشتی از خروار و ذرّه ای از بسیار، کافی می دانم: در حدیث آمده است که امام باقر (ع) هرگاه که گرفتار تب شدید می گردید و در بستر بیماری می افتاد، آب خنک طلب می کرد.
وقتی آب به دستش می رسید و جرعه ای چند از آن میل می کرد، لحظه ای از نوشیدن باز می ماند و سپس با صدای بلند، به حدّی که در بیرون خانه نیز شنیده شود، از ته دل مادرش زهرا (س) را صدا می کرد و می فرمود:
مادرم، فاطمه (س)، ای دختر رسول اللَّه (ص) و بدین گونه در آن لحظات سوز تب، نوعی تشفّی دل و مرهم غم و تسکین خاطر می جست و جان و روح خود را با نام زیبای محبوب و معشوق و مادر عزیز خود، عطرآگین و سکون آمیز می ساخت. (8)
امام صادق (ع) و یاد مادر
علاوه بر رسول خدا و امیرالمؤمنین و حسنین (ع) که زندگی روزمره و مستقیم با حضرت فاطمه (س) داشته اند و از او پیش از وفات و بعد از آن بسیار یاد می کردند، سایر ائمه (ع) نیز در فرصت های مختلف به تناسب، از او یاد می نمودند.ابوبصیر می گوید:روزی صحبت فاطمه (س) در میان بود، حضرت امام صادق (ع) پس از ذکر تاریخ وفات آن بانو، فرمودند:
مادرم فاطمه (س) در اثر ضربت قنفذ (غلام خلیفه دوم) از دنیا رفت، که به امر اربابش به فاطمه (س) زد و آن حضرت بچه اش را سقط کرده و شدیداً مریض شد و سپس وفات نمود.
و کان سبب وفاتها ان قنفذاً مولی عمر لکزها بنعل السّیف بامره فاسقطت محسنا و مرضت من ذلک مرضا شدیدا … (9)
و همچنین سکونی (از علمای بزرگ اهل سنّت در عصر آن حضرت) می گوید:من وارد محضر امام صادق (ع) شدم، قیافه ام گرفته و محزون بود.حضرت از علت آن پرسید. جواب دادم: خداوند دختری به من داد.
حضرت فرمودند:ای سکونی! سنگینی آن بر زمین و روزیش با خداست، او عمر خودش را می کند و از روزی خویش می خورد، تو چرا ناراحتی؟ سپس فرمود:اسم او را چه گذاشتی؟ گفتم :فاطمه!
امام چون نام فاطمه (س) را شنید سه بار فرمود: آه، آه، آه،
گویا با شنیدن این نام تمام مصائب و مظلومیت های مادر را تداعی کرد و لذا دست خویش را بر پیشانیش گذاشته و خطاب به من فرمود: چون نام او را فاطمه گذاشته ای، مبادا بر وی ناسزا بگویی و یا او را لعن کنی و یا بزنی. (10)
امام موسی کاظم (ع) و یاد مادر
امام موسی بن جعفر (ع) هفتمین اختر تابناک آسمان ولایت و امامت و قهرمان مبارزه و مقاومت و متحمل عمری زندان و شکنجه و آزار در راه آئین و مذهب حق و حقیقت، نسبت به مادرش زهرا (س) علاقه ای پرشور و عاشقانه و ارادتی شدید و خالصانه داشت.امام معصوم همواره از مادر محبوبش و فداکاری ها و مبارزات و ایثارگری ها و مظلومیتش یاد می کرد و به ویژه مسأله ی فدک که در مورد آن یکی از سیاه ترین صفحات تاریخ صدر اسلام توسط غاصبین حقوق اهل بیت (ع) به وجود آمد، همیشه مورد نظر و طرف توجه امام بود
که با یادآوری و تشریح و تحلیل ابعاد آن، حقایق مسلمی را درباره ی حقانیت خاندان رسالت فاش و بیان می فرمود.
داستانی که ذیلاً نقل می شود، گوشه ای از علاقه ی شدید و ارتباط قلبی و معنوی امام (ع) را با مادر محبوبش (س) نشان می دهد؛ همچنین آشکار می سازد که حقوق پایمال شده ی زهرای اطهر (س) همواره موردنظر و توجه فرزندان گرامی اش قرار داشته و آن بزرگواران پیوسته درصدد باز پس گرفتن و استیفای حقوق مادر محبوب خویش بوده اند.
ابتدا باید بگوییم که: مهدی عباسی خلیفه ی جائر و ظالم عهد امامت موسی بن جعفر (ع)، در اوایل حکومت غاصبانه ی خویش، برخورد شدیدی با امام معصوم (ع) نداشت.
تنها یک بار در مدینه ملاقاتی با امام داشت که طی آن، از محضر امام در مورد تحریم خمر و مسکرات که معمولاً در دربار خلفای عبّاسی مصرف می شد، سؤالی مطرح ساخت.
در آن دیدار، خلیفه ی نابکار، چنان پاسخ عمیق، دقیق، عالمانه و قانع کننده ای از امام (ع) دریافت داشت که با وجود قلب سیاه و اندیشه ی تباه خود، باز هم نتوانست اعجاب و شگفتی خود را مخفی نگه دارد و علم وافر و عمیق و دانش عظیم امام (ع) را مورد تأیید و تصدیق قرار ندهد.
بار دوّم، ملاقات مهدی عباسی و امام معصوم (ع)، هنگامی صورت گرفت که ظاهراً مهتدی درصدد رد مظالم پدرش منصور برآمده بود.
یعنی ظاهراً می خواست اموالی را که توسط منصور، از امام صادق (ع) ضبط و تصرف شده بود، به فرزند بزرگوارش امام موسی بن جعفر (ع) برگرداند. لذا در آن ملاقات از امام (ع) پرسید: حدود فدکی که از مادرتان فاطمه غصب شده چقدر و چگونه است و حد
و مرز آن چیست؟ حدود آن را برایم مشخص کنید تا به شما باز گردانم.
امام در پاسخ مهدی، حد و مرزی را برای فدک تعیین کرد که درست با وسعت امپراطوری مسلمین در عهد خلافت مهدی مطابقت می کرد به این ترتیب که امام فرمود:
پس تو می خواهی حد و مرز فدک را بدانی؟
گوش کن تا برایت بگویم …یک سمت آن، کوه احد؛ سمت دیگرش، عریش مصر؛ مرز سوّم آن، دریای احمر؛ و مرز چهارمش، دومه الجندل …
مهتدی در پی بیانات امام (ع)، با تحیّر و پریشانی گفت:آیا همه ی اینها که گفتی حدود فدک است؟ امام فرمود:آری، همه ی این سرزمینها از مناطقی است که با لشکرکشی و جنگ باز ستانده نشده است.
مهتدی از آن روز کینه و دشمنی امام را بر دل گرفت و درصدد نابودی آن حضرت برآمد، زیرا خطر را بالای سر خود احساس کرد. او آن روز متوجه شد که هدف امام، فقط بیان حدود فدک خالی و باز پس گرفتن آن نیست؛ بلکه مراد و منظور اصلی باز ستاندن حکومت و خلافت است که به زور و عنف از خاندان رسالت گرفته شده و چیزی جز غصب حقوق اهل بیت (ع) نبوده است.
او فهمید که هنوز فرزندان علی (ع) و زهرا (س)، حق خود را فراموش نکرده اند و با تمام قوا درصدد استیفای آن هستند، لذا تنها فدک را نمی خواهند، بلکه می خواهند حکومت ظلم و جور و فساد را از بیخ و بن براندازند.
آنگاه مهتدی در پاسخ امام (ع) گفت:اینها که گفتی خیلی زیاد است». (11) و البته چنان که معلوم است، هرگز حقوق اهل بیت عصمت و طهارت را باز پس نداد سهل است که از آن پس با تمام
قوا درصدد ایذا و آزار و نابودی امام (ع) برآمد و این هدف شوم را تا سرحد شهادت امام بزرگوار (ع) نیز دنبال کرد.
امام رضا (ع) و یاد مادر
امام رضا ثامن الائمه (ع) نیز همچون دیگر فرزندان زهرای اطهر (س) و سلاله ی پاک پیامبر (ص)، علاقه شورانگیز و احترام خاص و اخلاص آمیزی نسبت به ساحت مقدّس مادرش زهرا (س) داشت.همواره و در هر فرصتی، از آن بانوی بانوان بهشتی، تجلیل و تکریم به عمل می آورد و با اعتزاز و افتخار نام عزیزش را بر زبان جاری می ساخت.
شدّت این شور و علاقه به حدّی بود که مخالفان و بدخواهان نیز به وسعت آن پی برده بودند و سعی داشتند که از این راه، با امام (ع) وارد مذاکره و گفتگو شوند به این ترتیب برای نیل به مقاصد خود، رضایت و خشنودی امام را جلب کنند و دل امام (ع) را با خود نرم سازند.
روزی امام رضا (ع) با فرزند دلبندش جوادالائمه (ع) نشسته بود و مأمون عباسی نیز در محضر آن دو بزرگوار حضور داشت.
آن روز امام (ع) حدیثی را در مدح مادرش فاطمه ی زهرا (س) بازگو فرمود. مأمون نیز با شنیدن حدیث، به سخن آمد و گفت:
پدرم رشید از پدرش مهتدی، او هم از منصور، او هم از پدرش و او هم از جدش «ابن عباس» روایت کرده است که روزی ابن عباس خطاب به معاویه گفت: آیا می دانی که چرا فاطمه (س)، فاطمه نامگذاری شده است؟ معاویه گفت: نمی دانم
ابن عباس گفت: بدان جهت به او فاطمه گفتند که او و پیروانش از آتش دوزخ دور و محفوظ نگه داشته شده اند.
او گفت: این سخن را من از رسول خدا (ص) شنیدم». (12) توضیح این سخن نیز در حدیث دیگری از آن حضرت (ع) آمده است که فرمود:
آنان کسانی هستند که بتوانند با ایمان و توحید و اخلاص به ملاقات پروردگار خود بشتابند و شیعه بودن و پیروی از فاطمه (س) را عملاً به اثبات رسانند، نه آن که فقط به زبان و در ظاهر خود را پیروان فاطمه (س) بنامند.
امام جوادالائمه (ع) و یاد مادر
امام جواد (ع)، فرزند برومند پدری بزرگوار چون امام رضا (ع) است و در مکتب تربیتی او پرورش یافته و طبیعی است که عشق و علاقه به مادر عزیز را نیز از چنان پدری آموخته و به ارث برده باشد. آری شور شفیقانه و مهر خالصانه ی امام جواد (ع) نسبت به مادرش نیز همواره شعله هایی سرکش داشته و ورد زبانها بوده است.در بیان این شور عشق و گرمای مهر و عاطفت، گرچه سخن بسیار گفته شده است، امّا برای نمونه کافی است به حدیث کوتاهی که صاحب سفینه البحار نقل کرده است توجّه و بسنده کنیم. در آن حدیث آمده است:
امام جواد (ع) هر روز، موقع زوال روشنایی آفتاب، به مسجد نبی اکرم (ص) در مدینه می آمد و صلوات و درود بر پیامبر اسلام می فرستاد و مشام جان خویش را از یاد جدّ بزرگوارش معطّر می ساخت.
سپس به سراغ خانه و محل زندگی مادرش فاطمه ی زهرا (س) که در همان نزدیکی و جوار قبر پیامبر است می رفت. با سری پرشور و قلبی پر تپش و در نهایت ادب و احترام، ابتدا کفشها را از پا درمی آورد و آنگاه با جان و دلی سرشار از شور و اشتیاق و عشق، وارد آن خانه ی کوچک و پرنور می شد و در آنجا نماز و دعا
می خواند و دقایقی طولانی، در حالت شور و جذبه ی روحانی به سر می برد».
برای درک شدّت این مهر و علاقه باید دانست که هرگز دیده نشد، حتّی برای یکبار، که امام (ع) به مسجد نبوی (ص) برود ولی سراغ مادرش را نگیرد و یا بدون راز و نیاز با روح قدسی آن بزرگوار به خانه ی خود برگردد.
و باز برای پیگیری و بیان گوشه ی دیگری از این علاقه و ارادت امام (ع) نسبت به مادر عزیزش، کافی است که داستان ازدواج آن حضرت (ع) را در نظر گرفت، به جوانب آن نظر افکند.
در بررسی چگونگی ازدواج امام جواد (ع)، بیش از پیش متوجّه می شویم که وی چه احترام و فضیلتی برای مادرش قائل بوده و چگونه برتری و والایی مادر عزیز را، از هر جهت در نظر داشته است.
می دانیم که امام جواد (ع)، داماد خلیفه ی وقت مأمون عباسی شده بود.
لذا در وصلت او با «أمّ فضل» لعنه الله علیها دختر خلیفه، که از خاندانی مرفّه و پرتجمل بود، انتظار می رفت که هزاران درهم و دینار از طرف پدر عروس در آن محفل عروسی خرج شود و طبق آنگونه مراسم، مهریه و کابین نیز به تناسب ثروت و امکانات پدر عروس، بسیار چشمگیر باشد و
قوس تصاعدی طی کند و با ارقام درشت رقم زده شود.
ولی امام جواد (ع) به خاطر علاقه و احترام و فضیلت فراوانی که برای مادرش قائل بود، حاضر نشد مهریه ی همسرش بیش از پانصد درهم - که همان مهریه ی مادرش زهرا (س) بود - تعیین گردد.
امام هادی (ع) و یاد مادر
امام هادی (ع) دهمین اختر تابان آسمان ولایت و امامت و پیشوای راستین جهان اسلام نیز علاقه و ارادت خاصی نسبت به ساحت مقدس مادرش زهرا (س) داشت.امام معصوم، این علاقه و ارادت را، بارها و بارها ضمن گفتگوها و مباحثاتی که با ملحدین و زنادقه و دیگر گروههای مخالف مکتب اهل بیت (ع) داشته است، با زیباترین بیان و رساترین کلام اظهار کرده و همواره به وجود گرامی اش و خاندان اهل بیت (ع) افتخار نموده است.
در میان دعاها و تعلیمات عالیه ی آن بزرگوار، جامع تر و گویاتر از «زیارت جامعه» را، که از تعلیمات زیبا و عمیق آن حضرت است پیدا نکردیم.
امام معصوم، ارادت و علاقه ی خاص خویش را نسبت به مادرش زهرا (س) و اهل بیت مطهر و خاندان پاک رسالت و مهبط نزول وحی، در همان زیارت جامعه بارها ابراز داشته و طی همین دعای باشکوه فرموده است:سلام و درود بر شما باد، ای خاندان نبوت و رسالت.
سلام و درود بر شما باد، ای مراکز رفت و آمد فرشتگان آسمانی و ای محل نزول وحی الهی. سلام و درود بر شما باد، ای پیشوایان ملل و عناصر نیکوکار و سیاستمداران پاک و تدبیر ورزان امور مردم. سلام و درود بر شما باد، ای کلیدهای ایمان و امنای رحمان و عصاره ی پیامبران، سلام و درود بر شما باد، ای مراکز معرفت و شناخت خدا و معادن حکمت الهی و رازداران اسرار بزرگ، سلام و درود بر شما باد، ای حاملان کتاب خدا و اوصیای پیامبر و ذریه ی رسول خدا (ص) و رحمت و برکات الهی بر شما باد». (13)
امام حسن عسکری (ع) و یاد مادر
امام حسن عسکری (ع) یازدهمین پیشوای راستین جهان اسلام همواره قلبی سرشار از یاد و مهر مادر داشت و در هر فرصتی عشق و علاقه ی خود را نسبت به آن بزرگوار بیان می فرمود.ابن شهرآشوب، صاحب «مناقب» در کتاب خود از «ابی هاشم» و او از امام حسن عسکری (ع) نقل می کند: که روزی خطاب به حاضران فرمودند:آیا می دانید که مادرم فاطمه (س) چرا «زهراء» (یعنی درخشنده رو) نامیده شدند؟
حاضران عرض کردند: چه بهتر که خودتان بفرمایید! امام (ع) در توضیح آن نام زیبا فرمودند:چون صورت مادرم در روز همانند خورشید و هنگام غروب همچون ماه و در دل شبها چونان ستارگان آسمان بر جدم علی (ع) پرتو افکن و تابان بود، از این جهت او را زهرا و درخشنده رو نامیدند». (14)
امام زمان (عج) و یاد مادر
حضرت ولی عصر (عج) در طول عمرش بیش از سایر ائمه مظلومیت مادر را یاد می کند و روزی که ظهور می کند، به مدینه می آید و ناله ها و استغاثه های فاطمه (س) را متذکّر می گردد و می گوید:ای مادر! امروز از قاتلانت انتقام می گیرم و آنان را به سزای اعمالشان می رسانم. آنگاه به سراغ قبر قاتلان او آید و با اذن خدا آن دو را زنده می کند و سؤال می کند:
به چه جرمی مادرم را مصدوم و مجروح کردید؟ بچه اش را کشتید؟ خانه اش را مورد تهاجم قرار دادید؟ سپس با شمشیری که در دست دارد آنان را به قتل می رساند و جسدشان را به آتش می کشد و خاکسترشان را بر باد می دهد … (15)
آری دل نازنین امام زمان (ع) هرگز از یاد غمها و غصه های مادر بزرگوارش فاطمه (س) آرام نمی گیرد و مصائب او را فراموش نمی کند، زیرا فاطمه (س) حجّت و اسوه ی ائمّه خوانده شده است و در عمر کوتاهش شدیدترین و دردناکترین مصیبت ها را پشت سر گذاشته است.
یک حدیث شریف از توقیع مبارک آقا امام زمان (ع) در مورد مادرش فاطمه (س) می فرماید: و فی ابنه رسول اللَّه صلی الله علیه و آله لی اسوه حسنه. (16)
در حالات و رفتار فاطمه (س) دختر پیامبر خدا (ص)، برای من سرمشق خوبی وجود دارد. این حدیث، فاطمه ی زهرا (س) را اسوه و الگو برای امام زمان (ع) نقل می کند و می رساند که فاطمه (س) نقش رهبری دارد و ائمه ی اطهار (ع) از او سرمشق می گیرند.
حضرت امام حسن عسکری (ع) نیز با تعبیر کلی تر می فرمایند: «نحن حجه اللَّه علی الخلق و فاطمه حجه علینا.» (17)
ما برای تمام مخلوقات حجت هستیم و فاطمه (س) مادرمان حجت ما می باشد. این حدیث نیز ضمن یاد امام حسن عسکری از مادرش، آن حضرت را پیشوای ائمه ذکر می کند و بالاخره حضرت امام باقر (ع) در یک حدیث فوق العاده و عرفانی می فرمایند:
اطاعت فاطمه (س) برای تمام مخلوقات عالم از جن و انس و پرندگان و حیوانات، حتی برای انبیا و ملائکه واجب گردیده است.
لقد کانت (س) مفروضه الطاعه علی جمیع من خلق اللّه من الجنّ و الانس و الطّیر و الوحش و الانبیاء و الملائکه. (18)
این اطاعت اگر چه تکوینی است نه تشریعی، ولی عظمت فاطمه (س) را به سایر مخلوقات جهان حتّی انبیای پیشین در بر دارد.
نتیجه:
موارد زیر نمونهای از بیانات و ارتباط نزدیک و علاقه و ارتباط قلبی ارزشمند امامان با مادرشان، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) می باشند. این نشان میدهد که امامان اهمیت ویژهای به ارثیه فرهنگی، اخلاقی و دینی که از جانب مادر به آنها منتقل شده است، میدهند. از این رو، احترام و علاقهی امامان به مادرشان، نشانهای از اهمیت ویژهای است که در اسلام به مادر تعلق دارد.
امام حسن (ع) :انتخاب نام مادر برای فرزندانش
امام حسین (ع) :تلاوت دعای مادر
امام سجاد (ع) : دیدار با خادم مادر
امام باقر (ع) :طلب شفا از مادر
امام صادق (ع) : محزون در غم مادر
امام کاظم (ع) : دفاع از فدک غصب شده مادر
امام رضا(ع) : علت نامگذاری مادر به فاطمه
امام جواد (ع) دعا در منزل مادر
امام هادی (ع) : سلام و درود به مادر
امام حسن (ع) : حجت امامان مادر
امام مهدی (ع) : انتقام گیرنده خون مادر
پی نوشت:
1. اعیان الشّیعه.2. جلاءالعیون، ج 1، ص 219- کشفالغمه اردبیلی- و منابع دیگر.
3.نفسالمهموم، ص 149.
4. الارشاد، ج 2، ص 25
5. الارشاد جزء 2، ص 94.
6. دعوات راوندی.
7. جلاءالعیون، ج 1، ص 135. به نقل از صحیفةالرضا.
8.سفینه البحار، ج 2، ص 374.
9. عوالم، ج 11، ج 504.
10. وسائل الشیعه، ج 15، ص 200، ح 1.
11. کافی، ج 1، سیرةالائمه، ص 123.
12.بحارالانوار، ج 1، ص 60.
13. زیارت ناحیه
14. جلاء العیون، ج 1، ص 128.
15. بحارالانوار، ج 52، ص 386.
16. غیبه شیخ طوسی، ص 173، چاپ نجف.
17. تفسیر اطیب البیان، ج 13، ص 235.
18. عوالم، ج 11، ص 190.
منابع:
https://old.aviny.com/occasion/ahlebeit/fatemeh/Veladat/87/Madar_Mehraban/BeYade_Madar/11.aspxhttp://www.kowsar--nameh-75.htmlامام حسین (ع) و یاد مادر
https://www.irna.ir/news/6146384
https://article.tebyan.net/92796
https://trezvan.ir/tag/تفسیر رضوان
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}